ناگیسا اوشیما کارگردانی در طیف چپ، سنت شکن و رادیکال است که متعلق به موج نوی ژاپن میباشد. بیشتر فیلمهای او واکنشی ست به سینمای کهن ژاپن. دغدغه های او درباره ی شرایط سیاسی روز، بررسی نیازهای نسل جوان ژاپن در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی, و نقد ساختار سیاسی و اجتماعی سنتی ژاپن بطور آشکار خبر از کار کارگردانی میدهد که پیوندهایش را با جامعه ی مردسالار و پدر سالار ژاپن گسسته است.در این میان فیلم در قلمرو احساسات آشکارا بیانیه یی ست که سنتهای این جامعه مردسالار را به چالش میکشد.نمایش بی پرده روابط جنسی و اهمیت آن ریشه در ساختار قدرت میان زنانگی و مردانگی دارد. میان شخصیتهای زن و مرد داستان لابلای این روابط جنسی گونه ای نبرد خاموش در کنترل قدرت و روایت داستان جریان دارد.برای اوشیما به چالش کشیدن این قدرت مردانگی که خاص جامعه ی مرد سالار ژاپن پس از جنگ است تنها می تواند از طریق زنانگی و نگاه زن به این ساختار انعکاس یابد.بدن زن در این روایت قربانی هجوم مرد سالاری ست و در انتهای فیلم تنها با قطع شدن آلت مردانه شخصیت زن داستان می تواند به این قدرت مرد سالاری خاتمه داده وکنترل روایت را در دستان خویش بگیرد.در انتها شاید باید باور داشته باشیم که اوشیما به روابط جنسی میان زن و مرد به عنوان یک واقعیت کتمان ناپذیر مینگرد و با کنجکاوی به فضای خصوصی میان زن و مرد ساختار سنتی جامعه ی ژاپن را زیر سوال میبرد.
مراد صادقی
No comments:
Post a Comment