Tuesday, 4 November 2025
روزی روزگاری در غرب(۱۹۶۸)
سرجیو لئونه.کارگردان و هنرمند بزرگ ایتالیایی که به درستی یا نادرستی در جهان به کارگردان وسترن اسپاگتی شناخته میشود.هنرمندی که در فیلمهایش استفاده از نماهای نزدیک، حضور شخصیتهای تنها و فردگرا، همراهی موسیقی متعالی شخصیت پرور و موقعیت محور انیو موریکونه،تاثیرگیرای نماهای دور، کاربرد دوربین روایتگر،و سر آخر آفرینش ضرباهنگ از طریق تدوین ویژگیهایی شاخصی هستند که بنیان سبک و اصالت معنی در کارهای او را شکل میدهند. در فیلم روزی روزگاری در غرب همه ی عناصر یک وسترن را بلافاصله در اختیار داریم: ششلولبندانی که برای انتقام یا فرار از قانون از گذشته ای ناشناخته میایند، روایت و زندگی شخصیتها را دگر گون میکنند و در انتها به آینده ای در ابهام میگریزند.سرمایه داری که در آرزوی کشیدن راه آهنی ست که شرق را به غرب متصل میسازد و زنی روسپی که در رویای تشکیل یک زندگی خانوادگی سرنوشتش به هجوم تمدن گره میخورد. برای لئونه این تقابل میان دو گانه های فرد و جمع، تمدن و توحش، شرق و غرب و قانون و بی قانونی ریشه در درسهایی دارد که او از کارگردان آمریکایی جان فورد پیش از این آموخته است. فیلم دریغنامه ای ست در رسای غربی که در برابر هجوم تمدن با آمدن راه آهن رنگ میبازد و به فنا میرود و قهرمانانش یا اسطوره های آن یک به یک تسلیم سرنوشت خود ساخته خویش میگردند.بله اما نه کاملن. چرا که فیلم در انتها با طرد این اسطوره ها پیروزی تمدن را با آمدن تکنولوژی ( قطار) جشن میگیرد و زن روسپی با تمامی مردم شهر ازدواج میکند.لئونه بی شک فیلمی با نهایت خوش بینی در باره ی آینده آمریکا ساخته است، سرزمین تمدن و تکنولوژی. و رویای یکی شدن شرق و غرب این کشور بزرگ. اما رویای آمریکای لئونه سرانجام در فیلم نهایی او روزی روزگاری در آمریکا سرنوشتی تلخ و بد بینانه پیدا میکند و کشور محبوب لئونه در غبار سیاست و جهان گانگستری گم میشود.مراد صادقی
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment