جان فورد. شاعر سینما. کارگردان و هنرمند بزرگ آمریکایی. خالق هنرمندانه ترین وسترنهای سینمای آمریکا بدلایل زیبایی شناسانه.
Cinematic Observation
Saturday, 13 December 2025
Wednesday, 10 December 2025
مرگ در ونیز(۱۹۷۱)
لوکینو ویسکونتی.کارگردان و هنرمند بزرگ ایتالیایی. از پیشگامان جنبش نو واقعگرایی ایتالیا در سینما که مانند بسیاری از کارگردانان ایتالیایی هم عصر خویش با یافتن سبک شخصی از جنبش جدایی بر گزید. کارگردانی اشراف زاده که در ابتدا متاثر از نهضت فاشیسم در ایتالیا و سپس پس از آشنایی با ژان رنوار در فرانسه و دستیاری کارگردانی او به اندیشه های مارکسیستی گروید.کارگردانی که بدلیل تمایلات جنسی به جنس موافق از پیشروان و اندیشمندان جنبش انقلاب جنسی در غرب بود. در این میان فیلم مرگ در ونیز که متعلق به دوران پایانی کار کارگردان است در باره ی مفهوم هنر، هنرمند و ستایش زیبایی در ساختاری زیبایی شناسانه است.فیلم با تاثیر از ادبیات توماس مان، ادبیات پروست، موسیقی گوستاو مالر و کارگردانی درخشان لوکینو ویسکونتی یک اثر منحصر به فرد در کارنامه کارگردان است.همذات پنداری کارگردان با شخصیت مرد داستان انکار نا پذیر است و عنصر پیری شخصیت و تاثیر آن روی فرایند خلاقیت و زندگی شخصی او را در زندگی ویسکونتی می توان به خوبی جستجو کرد. جریان سیال ذهن شخصیت در محیطهای اشرافی متاثر از ادبیات پروستی ست که ویسکونتی بدلیل سابقه ی اشرافیش با این محیطها بسیار با آن آشناست . فیلم در باره ی هنر ، هنرمند ، فرایند خلاقیت اثر هنری و عشق به زیبایی کمال گرایانه به سخن مینشیند و در پایان ویسکونتی ما را با خود ویرانگری هنرمند در ستایش و عشق به زیبایی تنها میگذارد. مراد صادقی
Sunday, 7 December 2025
نمیتوانی این را با خودت ببری(۱۹۳۸)
فرانک کاپرا.کارگردان و هنرمند بزرگ تاریخ سینما. ایتالیایی الاصل و شهروند آمریکایی. فیلمسازی که کارنامه درخشان خود را در دهه ی ۳۰ در آمریکا بنیان میگذارد در دهه یی که به باور بسیاری از منتقدین بهترین سالهای خلاقیت سینمایی در آمریکاست. به لحاظ سیاسی سینمای کاپرا نه متعلق به طیف راست و نه متعلق به طیف چپ است. او جایی در میانه می ایستد.فیلمهای او با شخصیتهای ستارگان مردی به بازیگری کلارک گیبل، گری کوپر و مهمتر از همه جیمز استوارت شکل نهایی خود را می یابد و اساسن سینمایی ست در باره مردان بیش و کم.در این میان نمیتوانی این را با خودت ببری فیلمیست که بیش از هر فیلم دیگر او بیانگر دفاع از ارزشهای مردمسالاری آمریکایی ست و به نوعی نقد جامعه ی سرمایه داری آمریکا اما با حفظ فاصله از هر گونه طیفی ست.جنون خانواده و نزدیکان آنها نماد گرایانه گونه ای مقاومت درونی در برابر جنون سرمایه داری ست. و در این میانه شخصیت زن و مرد داستان متعلق به نسل جوانی هستند که تمایل دارند بیرون این جهان روان پریش بایستند. فیلم در پایان با آشتی میان طبقات اجتماعی به پایان میرسد و امید کاپرا که این همراهی طبقات با یکدیگر نجات دهنده ی ارزشهای مردم سالاری آمریکایی باشد.
مراد صادقی
Tuesday, 2 December 2025
ماجرای خارجی(۱۹۴۸)
بیلی وایلدر.کارگردان و هنرمند درخشان سینما. مهاجر از اروپا . یهودی الاصل و شهروند آمریکایی.سینمای وایلدر که وابسته به فیلمنامه های قوی او و کار مشترک با فیلمنامه نویسانی چون چارلز براکت و آی ای ال دایموند است سرشار از تاثیر حضور بازیگران و دوربینی ست که به ندرت سوبژکتیو است.او را که منتقدین استاد کمدی سیاه و طنز تلخ میشناسند باید یک هنرمند تا حدودی واقع گرا و به دور از تاثیرات ذهنی دانست. در این میان فیلم ماجرای خارجی در حالیکه یکی از شاهکارهای وایلدر است فیلمی قابل تعمق و پر از پیامهای فلسفی ست. فیلم در باره ی پیامدهای جنگ جهانی دوم است و شرایط اشغال آلمان توسط متفقین و قصه ای عاشقانه که پرده از مشکلات و مصایب پس از جنگ بر میدارد.نگاه وایلدر توام با طنز، تلخی زندگی و دریغ از دنیایی ست که اروپای پس از جنگ با آن دست به گریبان است. در پایان وایلدر فیلمش را با امید به پایان میبرد. امید به جهانی که با گذراندن یک جنگ جهانی نیازمند باز سازی و پرهیز از یک در گیری دیگر است و نشان می دهد زندگی همچنان در جریان است و آدمها اصلاح ناپذیرند وقتی مسئله مسئله ی تنازع بقاست.
مراد صادقی
Sunday, 30 November 2025
گنج سیرا مادره(۱۹۴۸)
جان هیوستن. کارگردانی بزرگ، هنرمند ی بی نظیر و مولفی تاثیر گذار.سینمای هیوستن معمولن در حضور غولهایی مانند هاوکز، فورد، هیچکاک یا ولز دیده نمی شود و رنگ میبازد.اتفاقن او کارگردانی ست که آثاری فراموش نشدنی و ماندگار از خود باقی گذاشته است. سینمای هیوستن سینمایی ست در نقد فردیت و فرد گرایی که از جنبه های مهم دستگاه دموکراسی آمریکایی ست. سینمایی گفتگو محور وابسته به زبان همانقدر که وابسته به تصویر و به گفته منتقدان در باره ی شکست مردانگی و مرد سالاری ست. در این میان گنج سیرا مادره فیلمی ست که همه ی این مولفه ها را با هم یکجا در بر دارد.شخصیتهای مرد داستان تا به کار گروهی باور دارند شکست ناپذیرند اما به محض آن که تفکر فرد گرایی به شالوده روابطشان رسوخ میکند آسیب پذیر و خود ویرانگرند. در عین حال زبان یا گفتار میان این مردان رسانه نیرومندی ست که انسجام را به طور چشمگیری حفظ میکند. هیوستن در پایان شکست مردانگی و دنیای مرد سالاری را به شیواترین شکل ممکن ارائه می کند. شخصیت بوگارت که فرد گراست کشته میشود و باقی مردان در حالیکه طلاهایشان به طبیعت بازگشته است ،حرص و آز را به کناری نهاده اند و به دلیل جمع گرا بودن زنده مانده اند هر یک به راههای خویش میروند. در پایان هیوستن به ما یاد آوری میکند که زندگی طبیعی و تنازع بقا تنها در میان اجتماع است که معنی می یابد و جاه طلبی و خواست قدرت و پول افسانه هایی بیش نیستند.
مراد صادقی
Friday, 28 November 2025
دو سه چیزی که از او میدانم(۱۹۶۷)
سال ۱۹۶۷. گدار در اوج خلاقیت خویش. پس از عبور از یک دوران خلاقه با همکاری آنا کارینا این بار آفرینش اثری رقم می خورد که به باور بسیاری از منتقدین نه تنها از فیلمهای بر گزیده ی گدار بلکه از شاهکارهای تاریخ سینماست.اثری که در آن اتفاق خاصی نمی افتد و بیان زندگی روزمره ی خانواده کارگری ست که در حومه ی شهر پاریس در حال مرفه شدن است.دو سه چیزی که از او میدانم فیلمیست در باره ی سرمایه داری، مصرف گرایی، و تبدیل شدن بدن زنان به کالای تجاری و قابل مصرف. فیلم نمایشگر آن است که چگونه سرمایه داری و مصرف گرایی دنیای مدرن به از هم فرو پاشیدن ارزشهای اخلاقی می انجامند.گدار در حالیکه از بیان روایت در چهار چوب سنت سینمایی پرهیز میکند فیلمی ارائه میدهد که بی شباهت به یک مقاله پژوهشی برای اثبات انگاره های خویش نیست.فیلم در دفاع از اندیشه های چپ و تمایلات مارکسیستی گدار است. شگرد فاصله گذاری برشت اینجا نیز خودنمایی میکند و درحالیکه فیلم نخبه گراست به واقعیتهای رویدادهای روزمره زندگی وفا دار میماند. فیلم گدار در حالی به پایان میرسد که طبیعی بودن این نابهنجاریهای اجتماعی تکان دهنده و غیر قابل قبول است و فرهنگ سرمایه داری چنان هیولایی در حال بلعیدن زندگی های انسانی ست.
مراد صادقی
Tuesday, 25 November 2025
بچه های بهشت(۱۹۴۵)
مارسل کارنه. کارگردان فرانسوی که همچون ژان رنوار پیش از جنگ جهانی دوم از پیشگامان جنبش واقعیتگرایی شاعرانه در سینماست درست مثل رنوار سینمای پیش از جنگ او نقد مسایل اجتماعی ست و حول و حوش شخصیتهای از طبقه کارگر تعریف می شود.در زمان جنگ رنوار موفق می شود فرانسه را ترک و به آمریکا برود اما کارنه در فرانسه می ماند و اشغال توسط نازیها را تحمل میکند. فیلم بچه ها ی بهشت حاصل دوران اشغال فرانسه توسط نازیهاست. فیلم کارنه بدون جهت گیری سیاسی در باره ی فرهنگ فرانسه و تعریف هنر به مفهوم عمیق ان ست. در باره ی جهان نمایش است و مهمتر از همه در باره ی زنانگی و سرنوشت زن در جهان مردانه ی حاکم بر قرن نوزدهم فرانسه است. شخصیت اصلی مرد داستان یک هنرمند نابغه است و شخصیت زن داستان که عاشق اوست زندانی جهان های مردانه ای ست که قوانین خودشان را به او تحمیل می کنند. سکانس آغازین و پایانی داستان که در آن پرده ها کنار میروند و سپس کشیده میشوند به این اشاره می کند که جهان یکسره بازی ست و آنچه ما به عنوان زندگی شخصیتها میبینیم به روایتی منعکس کننده جهان نمایش است.فیلم شاید به سختی فصل مشترکی داشته باشد با سالهای واقعیتگرایی شاعرانه کارنه ولی بیشک این شاهکار بی همتا تعریفی تازه و غنی از مفاهیمی چون هنر، هنرمند و مخاطب اثر هنری ارائه می دهد. هنر باپتیست جاودانه است چرا که ریشه در فرهنگ و مردم دارد. مراد صادقی